باز هم امده ام...

باز هم امده ام...
بازهم آمده ام

ای امامم یا علی موسی الرضا(ع)

چند سالیست که بر نام تو مستی کردم

دل را از پس تو پوچ ز هستی کردم…اما…

هر زمان چشمک نازی دیدم…همچو مرغی به گنه پریدم

باز هم آمده ام…

تا که بر سر در این ایوانت

چو کبوتر باشم

بازهم آمده ام..اما…

کوله بارم پر از سنگ گنه

درد را در پس چشمم دیدی

وصله درد ز قلب و دل من برچیدی

تو مرا راه بدادی حرمت

حرم با دل و جان در کرمت…ای امامم یا علی موسی الرضا(ع)

چند سالیست که بر نام تو مستی کردم

دل را از پس تو پوچ ز هستی کردم…اما…

هر زمان چشمک نازی دیدم…همچو مرغی به گنه پریدم

این که منت کنیم حرفی نیست

چون که تو گل پسر فاطمه ای و بدلت مرزی نیست

پس تو دستم را گیر

در پس معرکه هستم درگیر

هستیَم نام تو است

مستیَم از می و پیمان تو است

من گنه کردم ولی کن…

باز هم آمده ام…




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : mahdi
تاریخ : 30 دی 1393
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: